امروزه یادگیری زبان انگلیسی برای کودکان خیلی راحت تر و سریع تر از یادگیری زبان انگلیسی برای بزرگسالان است از این رو بهتر است که آموزش زبان انگلیسی را برای فرزندانتان از کودکی شروع کنید . یکی از راه های تقویت زبان کودکان در منزل ، تماشای کارتون دوزبانه است که به صورت ناخودآگاه و غیر مستقیم کودک را در معرض یادگیری زبان انگلیسی قرار می دهد .
More Of Me To Love
چیزی بیشتر از دوست داشتن
Being happy is not a size or a shape. There are so many things about a person to love.
خوشحال بودن شکل یا اندازه مشخصی ندارد. چیزهای زیادی در مورد یک فرد وجود دارند، که به واسطه اون ها، اون شخص را دوست داشته باشید.
When I was born, the doctor said “that’s a chubby bubby”!
The nurse said “what a healthy looking child. A real bonny babe!
My mother said, “ there’s more of her to love”.
وقتی که من به دنیا آمدم، دکتر گفت:" چه پسر کوچولوی تپلی!"
پرستار گفت:" چه بچه سالمی. یه پسر کوچولوی قوی و زیبایی!"
مادرم گفت:" اون خیلی چیزها برای دوست داشته شدن داره!"
As I’ve grown, I’ve always known my mother’s words to be true. I am kind and healthy and strong.
همانطور که بزرگ می شدم. همیشه می دانستم که حرف های مادرم درست است. من مهربان و سالم و قوی هستم.
There ‘s so much of me to love.
چیزهای زیادی درونم هست که من را دوست داشتنی می کند.
I care about others and their feelings. I help when I see they need help.
من به دیگران و احساسات آن ها اهمیت می دهم. وقتی می بینم کسی به کمک احتیاج دارد، به او کمک می کنم.
I can help because I watch for the little signs that show they need kindness, even if they haven’t asked me yet.
من نشانه ها و علامت های کوچکی را می بینم که به من نشان می دهد، آن ها نیاز به محبت دارند، پس حتی اگر از من درخواست هم نکرده باشند، به آن ها کمک می کنم.
I notice when my friends and family need kisses and hugs.
I am very cuddly.
وقتی دوستان و خانواده ام به بوسه و بغل احتیاج دارند، متوجه می شوم.
من خیلی بغل کردنی و مهربان هستم.
My body is my own. There are no other bodies like it. In the whole world, nobody is the same.
بدن من مال خودم است . هیچ کس بدن منو نداره! در کل دنیا، آدم ها مثل هم نیستند.
Like stars or snowflakes or seashells, every one of us is different and beautiful. All of us belong and make the world interesting and special.
مانند ستاره ها یا دانه های برف یا صدف های دریایی، همه ما متفاوت و زیبا هستیم. همه ما متعلق به دنیا هستیم و جهان را جالب و خاص می کنیم.
But in many ways we are also the same. We all have hearts, and bodies, and souls. Some of these things we are born with. They make us unique, and create our stories and strengths.
But in many ways, we are also the same. We all have hearts, and bodies and souls. Some of these things are born with. They make us unique and create our stories and strength.
اما از بسیاری جهات، همه ما شبیه به هم هستیم. همه ما قلب و جسم و روح داریم. با داشتن آن ها، به دنیا آمده ایم. این داشته ها ما را منحصر به فرد کرده و نقاط قوتی در ما ایجاد می کنند.
Other parts of us we are not born with. We can nurture these as we grow, like seeds in a beautiful garden.
Other parts of us we are not born with. We can nurture these as we grow, like seeds in a beautiful garden.
سایر خصوصیات ما همراه ما متولد نمی شوند. می توانیم این خصوصیات را همانطور که رشد می کنیم مانند دانه ای در یک باغ زیبا پرورش دهیم.
I do my best to create my garden exactly the way I’d like it: a place that feels good to sit in. that feels sunny and quiet and pulsing with happy life.
من تمام تلاشم را می کنم تا باغ خود را دقیقاً به همان شکلی که دوست دارم درست کنم: جایی برای نشستن که در آن احساس خوبی داشته باشم. احساس سرزندگی و شادابی.
Other people’s garden are different to mine and that makes sense. Because we are all different people and we all like different things.
باغ های دیگران با باغ من متفاوت هستند و این منطقی است، زیرا همه ما با هم متفاوت هستیم و چیزهای مختلفی را دوست داریم.
I’m grateful for all things my body can do. It turns food into energy which is a kind of miracle.
من از همه کارهایی که بدنم می تواند انجام دهد سپاسگزارم. بدن من غذا را به انرژی تبدیل می کند که نوعی معجزه است.
When I move fast, I can feel the blood surging in me, and I know that I am powerful.
وقتی تند راه می روم یا می دوم، احساس می کنم خون و انرژی در وجودم زیاد شده و قدرتمند هستم.
وقتی بی حرکت می نشینم، ذهنم در تصوراتم عکس و داستان می سازد.
I can create whole worlds in my mind.
And then I come down, and I see my friends laughing from high in the air.
من می توانم در ذهنم دنیاهای واقعی را تصور کنم.
وقتی روی الاکلنگ هستم، میتوانم پاهایم را فشار دهم و بالا روم و پایین بیایم. از آن بالا می بینم که دوستم می خندد.
من از خوردن میوه و سبزیجات سالم و زیاد، آشپزی و پختن غذاهای جدید لذت می برم.
In every meal I prepare, I think of how it will nurture my body and soul, as well as those of the people I love.
در هر وعده غذایی که آماده می سازم، به این فکر می کنم که چگونه جسم و روح من و همچنین افرادی که دوستشان دارم پرورش می یابد.
Not in my height, or my age, or any of those usual things, but in my love.
وقتی مادرم گفت من چیزهای زیادی دارم که دیگران دوستم داشته باشند، نمی دانست که چقدر بزرگ خواهم شد.
منظورم از بزرگ شدن، در قد، سن و یا هر چیز معمولی نیست، بلکه در عشق است.
وقتی در این دنیا با دیگران مهربان هستم، عشق من آنقدر بزرگ است که مثل گل با آفتاب درونم شکوفا شوم. تصور می کنم همه از عشق، رنگ و روح خاص من احساس گرما می کنند.
و این عشق همه ما را در بر می گیرد....