یادگیری زبان انگلیسی با قصه: The Great Cake Contest

یادگیری زبان انگلیسی با قصه: The Great Cake Contest

 

این داستان در مورد پسر بچه ای است که عاشق کیک است و میخواهد در مسابقه بزرگ کیک پزی که در شهرشان برگزار شده شرکت کند.

 

همچنین قصه ها را می توانید در کانال یوتیوب ، آپارات و صفحه اینستاگرام ما به صورت آنلاین بشنوید.

 

نسخه دوزبانه

 

 

 

نسخه انگلیسی

 

 

 

نسخه فارسی

 

 

The Great Cake Contest

مسابقه ی بزرگ کیک

Lucky's trying to think of a good cake to win the cake competition... but everyone has the same ideas!

لاکی دارد به یک کیک خوب فکر میکند تا مسابقه ی کیک را برنده بشود. اما همه یک ایده دارند!

lucky loves cake.

He is so happy that the great cake contest is in town. What cake can I bake? He thinks.

لاکی خیلی کیک دوست دارد. او خوشحال است که مسابقه ی بزرگ کیک در شهر برگزار میشود.چه کیکی میتوانم درست کنم؟او فکر میکند.

I know. I can make a pancake! shouts Lucky.

He walks to Pontsho`s house to share his idea, but she already beat him to it.

میدانم. من میتوانم پنکیک درست کنم!لاکی فریاد میزند.او میرود خانه ی پانتشو تا ایده اش را بگوید,اما او در حال حاضر آن را درست کرده است.

or, what if I made a carrot cake? He wonders.

He goes to tell Nini his plan, but she had the same idea.

یا چطور است که من یک کیک هویج درست کنم ؟او میخواهد بداند .او میرود که نقشه اش را به نینی بگوید,اما اوهم  همین ایده را دارد.

What about baking a black forest cake?

He rushes to tell Kima what he`s come up with, but he`s too late.

کیک جنگل سیاه چطور؟ او با عجله میرود که به کیما بگوید که چه ایده ای به ذهنش رسیده است,اما او خیلی دیر کرده است.

On the way to Nthabi`s house, he thinks “let me just make a Christmas cake!

But, Nthabi already made that happen.

در راه خانه ی اِنتابی او فکر میکند,بگذار فقط یک کیک کریسمسی درست کنم. اما انتابی آن را درست کرده است.

What other cake can I bake? He asks himself.

How about a chocolate mousse cake?

He arrives at Linda`s house but oh no ! he was too slow.

چه کیک دیگه ای میتوانم بپزم؟ او از خودش میپرسد. کیک خامه شکلاتی چطوراست؟او میرسد به خانه ی لیندا , اما اَه نه, او خیلی کُند است.

Lucky gets an idea.

I will make a roly-poly cake.

He gets to Zola`s house but she`s way ahead of him.

لاکی یک ایده به ذهنش میرسد. من یک کیک رولتی درست میکنم. او میرود به خانه ی زولا, اما او خیلی از لاکی جلوتر است.

Lucky feels sad when he gets home because he is out of ideas. He asks his family to help him think about what great cake he can bake.

لاکی وقتی میرسد خانه خیلی ناراحت است , چون او دیگر هیچ ایده ای ندارد. او از خانواده اش میخواد کمکش کنند تا  فکر کند که چه کیک عالی دیگری میتواند درست کند.

Mama, papa, and his big sister Musa all put their heads together to help him enter the great cake contest.

مامان, بابا و خواهر بزرگش موسی همه فکرهایشان را روی هم گذاشتند که کمک کنند او وارد مسابقه ی بزرگ کیک بشود .

The cake is so big,

So wide,

So tall…

That it begins to wobble, wobble and fall!

این کیک خیلی بزرگ است, خیلی پهن است,خیلی بلند است.و اینجوری کیک شروع کرد به لرزیدن و تلو تلو خوردن و لرزیدن تا اینکه افتاد.

Oh no ! everyone at the great cake contest is covered in cake.

Where are the judges?

وای نه,همه توی مسابقه ی کیک بزرگ سرتاپا کیکی شدند. داور ها کجا هستند؟

Where are the contestants? Where is Lucky?

 شرکت کننده ها کجاهستند؟ لاکی کجاست؟

The judges munch and chomp their way out and everyone agrees:

Lucky is the winner of the great cake contest!

داورها ملچ مولوچ می کردند و میجویدند, انها رفتند و همه ی آنها  موافقت کردند که لاکی برنده ی مسابقه ی کیک بزرگ هست.

What cake would you bake?

شما چه کیکی میتوانید بپزید؟

 

لینک های مرتبط:

یادگیری زبان انگلیسی با قصه: الی ترسیده!

 

یادگیری زبان انگلیسی با قصه: بیلی به سوبی نجات

 

یادگیری زبان انگلیسی با قصه: بارونی قرمز

 

 

 





نظر شما

نام

ایمیل

دیدگاه