با یادگیری زبانهای دیگر، متوجه میشوید که چگونه یک عبارت یا داستان را به روشهای مختلف بیان کنید؛ به عبارت دیگر، خلاقتر میشوید.المپ به شما نشان خواهد داد که چگونه افزایش خلاقیت با آموزش زبان اتفاق میافتد.
۱- یادگیری زبان دید تازهای از جهان به شما میدهد
در انگلیسی برای شب به خیر میگویند“Goodnight” یا .“Sweet dreams” در زبان عبری اما چیز دیگری میگویند و ویتنامیها برای آن عبارت خواب خوشمزه را دارند و ایرانیها گاهی میگویند: شب عالی پرتقالی! همه این عبارتها معادل شب به خیر هستند اما هر کدام به طرز خلاقانهای منظور را میرسانند.
یک مثال دیگر میزنیم: “this fruit is melting in my mouth” برای کسی که برای اولین بار انگلیسی یاد میگیرد، شاید عجیب باشد و به شکل تحتالفظی معنی کند: این میوه در دهان من ذوب میشود! اما خب این جمله در واقع بیان خلاقانهای برای نشان دادن خوشمزه بودن یک میوه است. بنابراین بسته به زبان، عبارات مختلف باعث افزایش خلاقیت شما میشوند و شما را مجبور میکنند به نحوه گفتن مطالب به روش دیگری فکر کنید. هرچه بیشتر زبان یاد بگیرید، خلاقیت بیشتری در توصیف موقعیتها و بیان مطالب پیدا میکنید.
۲- کمک میکند ناگفتنیها را بگویید
هزاران کلمه در زبانهای دیگر وجود دارند که هیچ معادل انگلیسیای ندارند. کشف این کلمات دایره واژگان کلی شما را گسترش میدهد و جهانبینی بزرگتری برای شما به ارمغان میآورد. البته کلماتی هم در زبان انگلیسی هستند که ممکن است معادل دقیقی در زبان دیگر نداشته باشند مثل cell phone که در فارسی گوشی گفته میشود.
۳- حس شوخطبعی شما را تقویت میکند
با مطالعه یک زبان جدید متوجه خواهید شد که باید طوری شوخی بکنید که همراه با فرهنگ آن زبان باشد. بعضی اوقات، جوکهایی که در زبان انگلیسی معنی میدهند به زبان فرانسه یا ژاپنی مفهومی ندارند. مثلا در ایران با کلمه چیز شوخی میکنند اما در انگلیس آن را میخورند، چون پنیر است. یا بهطور مثال یک جوک را به زبان فارسی برای ایرانیان لسانجلس تعریف میکنید و از خنده ریسه میروند اما اگر به انگلیسی ترجمه کنید هیچکس نمیخندد. بنابراین چارهای نیست جز اینکه خلاقیت را به حدی افزایش دهید که جوک شما به زبان جدید مردمان آن فرهنگ را بخنداند.
۴- زبان بدن شما بهتر میشود
وقتی مطمئن نیستید که از چه کلمهای استفاده کنید، زبان بدن، از جمله برخی حرکات دست، به شما کمک می کند تا منظور خود را برسانید. همچنین وقتی واژه صحیح را میدانید اما تلفظ شما ضعیف است، باید از زبان بدن خود استفاده کنید تا مشخص شود در صدد گفتن چه چیزی هستید. هرچه بیشتر در هنگام یادگیری زبان جدید بتوانید از زبان بدن خود استفاده کنید، بهتر است. از تلاش برای انتقال کلمات دشوار واهمه نداشته باشید، زیرا این بهترین راه برای بهکار انداختن خلاقیت شماست. هرچه کلمه سختتر باشد، شما خلاقیت بیشتری خرج خواهید کرد. بهطور مثال وقتی میخواهید کلمه call را به مخاطب بفهمانید با یک حرکت ساده دست انجامپذیر است اما آیا مخاطب واژه responsibility را بهراحتی میفهمد؟
۵- باعث میشود سریعتر فکر کنید و تصمیم بگیرید
وقتی زبان دوم را یاد میگیرید خیلی وقت ندارید که هر بار بنشینید و یک کلمه را ترجمه کنید. بعضی اوقات باید فقط با آنچه میدانید پیش بروید. برای توضیح کلمهای که بلد نیستید باید از کلماتی که میدانید استفاده کنید. به طور مثال، «پرندهای که شنا می کند» به جای واژه اردک یا پنگوئن یا «شیر سرد» به جای واژه بستنی. اگر تا به حال به زبانی دیگر مکالمه داشتهاید، این موقعیتها را تجربه کردهاید (در غیر این صورت نگران نباشید روز شما بهزودی فرا میرسد). باید در چنین موقعیتهایی خیلی سریع فکر کنید و به شکل بداهه یک واژه یا عبارت به نسبت صحیح جایگزین کلمهای که نمیدانید بکنید؛ کار آسانی نیست و خلاقیت میطلبد.
برای یادگیری زبان جدید باید هزاران واژه، صدها قانون گرامری و چندین و چند استثنا و ریزهکاری را بهخاطر بسپارید. برای به حافظه سپردن این حجم از مطالب جدید باید از تکنیکهای خلاقانه استفاده کنید؛ از هر تکنیک حفظی که استفاده میکنید، به خلاقیت شما کمک میکند. به علاوه، تحقیقات نشان میدهد که حفظ کردن مطالب، به خودی خود باعث ورزش مغز شده و خلاقیت را افزایش میدهد.
7- دیگر از شکست خوردن نمیترسید
خلاق بودن سخت است؛ بهطور مثال اگر در حال تولید فیلم، نویسندگی یا استندآپ کمدی باشید، بیشتر ایدههای شما به سطل آشغال ختم میشوند. وقتی زبان دوم را یاد میگیرید نیز به همین شکل است؛ هر روز بارها و بارها شکست میخورید، معنی لغتی را که سی ثانیه قبل دیدهاید فراموش میکنید، گرامر سادهای را اشتباه بهکار میگیرید، فعل سادهای را بهطرز مسخرهای تلفظ میکنید، اما مهم نیست، در حقیقت هرچه بیشتر شکست بخورید، سریعتر پیشرفت خواهید کرد. این در ظاهر شکستها به شما در خلاقیت کمک میکنند؛ زیرا هرچه بیشتر بهعنوان یک خلاق شکست بخورید، بیشتر خلق میکنید. اگر ظرفیت شکست را داشته باشیم، در مسیر رسیدن به موفقیت ثبات قدم خواهیم داشت و به شکل خلاقانه راه جدیدی برای رسیدن به هدف مییابیم یا میسازیم.
سخن پایانی
آزمونی به نام TTCT برای سنجش خلاقیت افراد وجود دارد که بر اساس چهار مقیاس صراحت و سلاست کلام، انعطافپذیری، اصالت و شرح و تفصیل جزئیات افراد را میسنجد. در تحقیقی گروهی شصت نفره از زبان آموزان ۱۶ تا ۱۸ ساله سطح پیشرفته که حداقل در شش سال گذشته بهطور متوالی در حال یادگیری زبان بودهاند با شصت نفر از مبتدیان با همین سن و سال مقایسه شدند. نتیجه آزمایش نشان میداد که زبانآموزان سطح پیشرفته بهوضوح در هر چهار مقیاس خلاقت بیشتری نشان دادند. اولین عامل که بر خلاقیت تاثیر میگذارد استفاده از شیوههای استدلالی در مسیر یادگیری زبان است؛ در واقع استدلال کردن جزء جداییناپذیر یادگیری یک زبان خارجی است. عامل دوم این است که افراد دو زبانه تمرکز بیشتری بر برنامهریزی، حل مسائل و انجام فعالیتهای ذهنی دارند که همهی اینها به خلاقیت در کاربرد زبان در موقعیتهای مختلف کمک میکنند. عامل سوم اینگونه بیان شد که زبان جدید بینش عمیقی نسبت به فرهنگش در اختیار زبانآموز قرار میدهد، یادگیری یک زبان جدید هنجارهای فرهنگی، آداب و رسوم، اعتقادات را هم به زبان آموز آموزش میدهد. وقتی معنا و داستان پشت کلمات یک زبان را یاد میگیریم، میفهمیم که اولویتهای یک کشور چیست و شروع به درک یک فرهنگ میکنیم، این به ما فرصت میدهد تا از یک دیدگاه متفاوت به جهان نگاه کنیم. شما باید با فرهنگ یک زبان آشنا باشید که به طور مثال فرق household و family را، که هردو به شکل تحتالفظی معنی خانواده را میدهند، درک کنید.