داستان پری های دندان و کارخانه نظافت

داستان پری های دندان و کارخانه نظافت

 

زمان تقریبی مطالعه: 25دقیقه

 

اگر شما یک زبان آموزهستید و به دنبال یادگیری زبان با بهترین بازدهی هستید باید بدانید هرچه هنگام یادگیری از حواس متفاوت خود مانند قوه شنیداری و بینایی خود استفاده کنید میتوانید بازدهی خود را بالا برده و دیگر مشکل فراموش کردن آموخته های خود را نداشته باشید و یکی از بهترین راه های یادگیری زبان با کارتون است.

برای شروع شما میتوانید از کارتون به زبان انگلیسی ساده استفاده کنید که این روش هم برای بزرگسالان و یادگیری زبان انگلیسی در کودکان ماثر است و انیمیشن زیر یکی از بهترین داستان ها است، کارتون سه پری دندان داستان سه پری است که دندان های شیری بچه ها را برای ساخت وسایل زندگی خود چمع آوری می کنند اما در این کار به مشکلی روبه رو میشوند...

 

شما می توانید داستان های بیشتری را در اینستاگرام و یوتیوب ما مشاهده کنید.

 

(نسخه انگلیسی)

 

 

THE TOOTH FAIRIES & THE CLEALING FACTORY

Deep in the New Forest where no big people ever went there was a tiny little

magical village called the Ordon Gardens. Here, three little tooth fairies

named Incisor, Canine and Molar were busy at work in their factory. The

three tooth fairies were all named after types of teeth.

Incisor was tall and skinny with short pink hair, Canine was also tall with blue

hair and Molar was the short, wise one with curly, silver locks.

All day long the busy little fairies cleaned and shined the children’s milk

teeth they had collected during the night

The milk teeth were used to make very useful things in the Ordon Gardens

like roads in the village and furniture in the homes for the little fairies.

One day Incisor realised that the teeth coming into the cleaning factory

were not as strong as they used be.

“Oh dear!” said Incisor “These teeth are fragile and brittle, with holes and

black spots. They crumble as soon as I try to polish them with my cloth.

Whatever are we to do?

“Yes.”said Canine “I know exactly what’s wrong, The children are

beginning to eat far too many sweets and are not looking after their

teeth at all.” “I know…we can fix it!” Said Molar the wise one. She

sounded quite excited by her grand idea.

The three fairies looked at each other and waited while Molar

explained all. As usual, it was a fabulous idea. The three of them

wasted no time at all and got to work straight away

That night, it was Canine’s turn to fly off and collect all the milk

teeth from under the sleeping children’s pillow. Off she flew with a

bag of coins, some white berry sandwiches for her lunch and a pack

of cards which the three fairies had spent all afternoon preparing

It was such a treat to leave the forest and see the city

skyline but it was a dangerous place for fairies. Canine had to

make sure that the big people never saw her.

She flew through the starry sky and saw the wonderful city fast asleep.

Her first stop was a young boy named Junior.

Earlier in the night Junior and his mum had placed his milk tooth

under the pillow. Mummy tucked Junior into bed and told him all

about the tooth fairy who would leave some money in exchange for

his tooth. She gave him a goodnight kiss and left him to fall asleep

By the time Canine arrived, Junior was fast asleep. She flew in through the

top window that was ajar and glided quickly down to Junior’s pillow. She

perched beside him and braced herself in preparation for the task…

“Heave……..” she lifted the pillow and wedged herself between the pillow and

the bed. She quickly grabbed the tooth and tossed it over to her backpack.

She placed two coins and the fairy’s special card in exchange under the

pillow and flew off into the night sky to find more milk teeth.

In the morning, as soon as Junior woke up, he rummaged under the pillow to

see if the tooth fairy had left any money for him.

He was thrilled to find the coins but looked blankly at the card he found in

his hand. Mummy didn’t mention anything about a card…he wondered.

He read the card out aloud…

The Tooth Fairy’s guide to healthy teeth:

1.Eat Healthy.

2.Cut down on sugary sweets & drinks.

3.Brush your teeth twice a day.

4.Use a fluoride toothpaste.

5.Visit the Dentist regularly.

Back in the village of Ordon Gardens, the fairies were very happy about the

new information card they were giving to the children. Soon enough the milk

teeth coming into the factory were strong and healthy again.

 

(نسخه دوزبانه)

 

 

(نسخه فارسی)

 

 

پری های دندان و کارخانه نظافت

در اعماق جنگل جایی که هیچ انسان بزرگی آن جا نرفته بود یک روستا کوچک جادویی به نام اردان گاردن وجود داشت. این جا سه تا پری دندان به نام های انسایزر، کنین و ملار در کارخانه شان مشغول کار بودند. هر سه پری دندان با نوع دندان هایشان نام گذاری شده بودند.

اینسایز قد بلند و لاغر بود با موهای صورتی، کنین هم قد بلند بود با موهای آبی و ملار قد کوتاه بود با موهای فر نقره ای بود.

تمام طول روز پری های کوچک مشغول تمیز کردن و برق انداختن دندان های شیری بچه ها بودند که در طول شب آنها را جمع آوری کرده بودند.

دندان های شیری برای ساختن وسایل مورد استفاده در اردان گاردنز استفاده میشوند، مثل جاده ها در روستا و مبلمان داخل خانه ها برای پری های کوچک.

یک روز اینسایز متوجه شد دندان هایی که به کارخانه می آیند مانند قدیمی ها قوی نبودند.

اینسایز گفت: او عزیزم، این دندان ها ضعیف و شکننده هستند با سوراخ ها نقطه های سیاه به محض این که بخواهم آن ها را با لباسم براق کنم فرومیریزند، باید جکار کنیم؟

کنین گفت: بله من دقیقا میدانم مشکل کجاست، بچه ها شروع به خوردن بیش از حد شیرینی کرده اند و اصلا از دندان هایشان مراقبت نمیکنند.

ملار عاقلانه گفت: من میدانم... ما میتوانیم درستشان کنیم!

او با ایده بزرگش خوشحال و هیجان زده به نظر می آمد.

هر سه پری همدیگر را نگاه کردند ومنتطر مانند تا  ملار کامل توضیح دهد. مثل همیشه، اون یک ایده شگفت آور بود هر سه آنها وقت را هدر ندادند و شروع به کار به کار کردند.

آن شب نوبت کنین بود تا پرواز کند و دندان های شیری بچه ها را از زیر بالش آنها وقتی خوابند جمع آوری کنند.او با کیفی از سکه ها و چند ساندویچ توت برای ناهارش و یک بسته از کارت هایی که سه

پری تمام بعد از ظهر را صرف آماده کردن آنها کرده بودنند پرواز کرد و رفت.

این مثل یک سفر بود تا جنگل را ترک کند و آسمان افق شهر را ببیند اما آن جا برای پری جای خطرناکی بود.

کنین باید مطمن میشد که هرگز آدم بزرگی او را نبیند.

او در میان آسمان پر ستاره پرواز کرد و دید شهر فوق العاده به خواب رفته است، اولین توقف او یک پسر بچه به نام جونیر بود.

در اوایل شب جونیر و مادرش دندان شیری را زیر بالش گذاشتند، مادرش جونیر را در رختخواب گذاشت و همه چیز را درباره پری های دندان که با پول دندانش را عوض میکردند گفت.

و سپس او را بوسید و رفت تا او زود بخوابد.

زمانی که کنین رسید جونیر به خواب رفته بود.پری از بالا پنجره نیمه باز آمد و به سرعت روی بالش جونیر فرود آمد او کنار پسر نشست و خودش را نگه داشت و آماده برای انجام وظیفه شد

پری بالش بالا نگه داشت و خودش را بین بالش و تخت جا داد او سریع دندان را برداشت و پرتاب کرد در کوله پشتی او در عوض دو سکه و کارت مخصوص پری را زیر بالش گذاشت و به آسمان شهر پرواز کرد تا دندان های شیری بیشتری پیدا کند.

صبح روز بعد جونیر خیلی زود از خواب بیدار شد او زیر بالش را زیر و رو کرد تا ببیند پری دندان در عوض دندان هایش پلی گذاشته یا نه.

او خیلی هیجان زده شده بود که سکه ها را پیدا کرده بود اما با پلک زدن سریع به کارتی که در دستش بود نگاه کرد، مادرش چیری در مورد کارت به او نگفته بود او متعجب شد.

او کارت را بلند خواند

راه نمای پری دندان برای دندان های سالم:

1-سالم بخورید

2-نوشیدن و خوردن شیرینی ها را کم کن

3-دوبار در روز مسواک بزن

4-از خمیر دندان فلوراید استفاده کن

5-به صورت منظم به دندانپزشکی برو

آنجا در روستای اردان گاردن پری ها در مورد اطلاعات جدید کارت که به بچه ها میدادند خیلی خوشحال بودند .

به زودی دندان های جدیدی که به کارخانه می آمدند دوباره خیلی قوی و سالم بودند.

 

 





نظر شما

نام

ایمیل

دیدگاه