زمان تقریبی مطالعه: 20 دقیقه
قصه «زندگی یک سگ» داستان کوتاهی است از سری ویدیوهای آموزش زبان انگلیسی با کارتون که برای شما عزیزان تهیه شده. این یک داستان اخلاقی است و از زبان یک سگ روایت میشود که نکاتی را به کودکان و خانواده هایشان می آموزد. علاوه بر این گوش دادن به این قصه، انگلیسی شما را تقویت خواهد کرد. این داستان را بیشتر برای مبتدیان پیشنهاد میکنیم.
همچنین قصه ها را می توانید در کانال یوتیوپ ، آپارات و صفحه اینستاگرام ما بصورت آنلاین بشنوید.
Hi. I’m Dino, the family dog. I help keep people safe, especially on the roads. Take a look at my diary to see what I did last week.
Sunday
Some children really don’t think. Our neighbour’s boy ran in front of a car to get his ball. The car almost hit him. I saved him though. Remember, always look and listen.
Monday
Walking on the street at night can be very dangerous, especially if you wear dark clothes. Car drivers can’t see you very well, just like these two I had to take home. Luckily I never go out without my reflective jacket and collar. Remember, BE SEEN!
Tuesday
People can get very angry when driving, usually for silly reasons. One driver started shouting at Mum today when she stopped to let some children cross the road. I soon made him stop.
Wednesday
One thing makes me really mad. Grrrrrr. People walking on a dangerous road when they can walk on the safe pavement. I saw two girls doing that today but I soon made them change their minds.
Thursday
Seat belts can save your life! I make sure everyone in our car wears their seat belt. If they forget, I soon remind them. Even I’ve got one.
Friday
I like Fridays. The roads are quieter. But you still have to be careful. I caught Dad talking on his mobile phone while driving. I soon stopped him though. Don’t worry, he got his phone back.
Saturday
Today Mum took me for a walk. One car was parked in a very dangerous place. It was right on the corner of the street. Don’t worry though. I left him a message!
سلام، اسم من دینوهست یک سگ خانواده. من به مردم کمک می کنم تا جانشون در امان باشد. مخصوصا در خیابان. یه نگاهی به دفترچه خاطراتم بندازید تا ببینید هفته گذشته چه کارهایی انجام دادم.
یکشنبه
بعضی از بچه ها واقعا فکر نمیکنند. پسر همسایه دوید جلوی ماشین تا جلوی توپش را بگیرد وماشین تقریبا به او اصابت کرد ولی خب من نجاتش دادم ! یادتون باشه همیشه ببینید و گوش کنید.
دوشنبه
قدم زدن در خیابان در شب خطرناکه مخصوصا اگر لباس تیره به تن داشته باشید راننده ها نمی توتنند خوب شمارو ببینند. درست مثل همین دونفری که باید می رسوندمشون خونه. خوشبختانه من هیچ وقت بدون ژاکت و قلاده شب نمام بیرون نمیرم. یادتون باشه که همیشه دیده بشید.
سه شنبه
مردم خیلی راحت موقع رانندگی عصبانی می شوند. معمولا هم به دلایل احمقانه. امروز یک راننده سر مامان فریاد کشید آن هم به خاطر اینکه مامان ایستاده بود تا چندتا بچه از خیابان رد بشوند. من سریع متوقفش کردم.
چهارشنبه
چیزی که من را خیلی اذیت می کند این است که مردم در خیابان خطرناک راه میروند با وجود اینکه می توانند در پیاده روی امن قدم بزنند. امروز دو دختر را دیدم که داشتند همین کار را می کردند ولی خب یه کاری کردم که تصمیم شان را عوض کنند.
پنجشنبه
کمربند صندلی میتواند جان شما را نجات دهد. من اطمینان حاصل میکنم که همه کمربندشان را در ماشین بسته باشند. اگر هم فراموش کنند فورا به آنها یادآوری میکنم. حتی خودم هم کمربند میبندم.
جمعه
من جمعه هارو دوست دارم خیابان ها خلوت تر هستند. اما خب باز هم باید مراقب باشید. وقتی دیدم پدر دارد موقع رانندگی با تلفن صحبت میکند مچش را گرفتم ولی سریع متوقفش کردم. ولی نگران نباشید موبایلشو پس گرفت.
شنبه
مامان امروز برای پیاده روی منو آورد بیرون. یک ماشین در جایی خطرناک پارک کرده بود درست گوشه خیابان. اما نگران نباشید براش پیغام گذاشتم.
برای مشاهده ویدیوهای بیشتر میتوانید از مجله زبان المپ و یا اینستاگرام المپ استفاده کنید.